جاده

جاده و عشق مهیاست بیا تا برویم ...

جاده

جاده و عشق مهیاست بیا تا برویم ...

جشن نیمه شعبان

پیش خودم گفتم نمیشه نیمه شعبان باشه و هیچ خبری تو دبیرستان نباشه.
از مامان اجازه گرفتم ، ضبط دو کاسته ( کلی کلاس داشت اون وقتا واسه خودش) رو از خونمون بردم دفتر مدیر (خدا رحمتش کنه محمود اصطبار رو) . مدیری که همیشه باهام هماهنگ بود و به هیچ طرح من  نه نمی گفت.

اون نوار کاست آهنگ بی کلام که خیلی با حال و شاد بود رو گذاشتم پشت میکروفون و صدای بلندگو ... تا ته جاده ناهارخوران میرفتم گمونم، ( آخه هیچ آپارتمانی نبود و همه خونه ها ویلایی و اون وقتا میدون تیر و جنگلهای اون اطراف ، نشده بود بلوار گلشهر)

قفل بزرگ اتاق مدیر رو زدم و با خیال راحت و ( و یه کمی هم حس توسل که یا امام زمان! از ما همینقدر برمیومد برات انجام بدیم ) برگشتم داخل حیاط که داداش کوچیکم (کلاس اول تجربی بود. منم چهارم ریاضی بودم ) گفتش: احمد! من این آهنگو روش ترانه معین ضبط کردما!!! حواست هست؟!

من که اصلا نفهمیدم چی گفت، گفتم آره بابا همون آهنگ قشنگه س.

پنج دقیقه بعد و از بلندگوی دبیرستان مصطفی خمینی و با صدای بلند:

یه حلقه طلایی    اسمتو روش نوشتم   میخام بیام دستت کنم   بیای تو سرنوشتم .....


درنگ: دستم نقاشی بلد نیست ، اما دلم برایت پر می کشد! عزیز دلم ...

نظرات 4 + ارسال نظر
کتابخانه ن والقلم دوشنبه 11 خرداد 1394 ساعت 09:59 http://nvalghalam.blogsky.com/

خیلی با مزه بود.وعکس العمل مدیر وبچه ها واقعا دیدن داشته

کاش مینوشتین بعدش مدیر چی گفت

متین دوشنبه 11 خرداد 1394 ساعت 10:59 http://bandargazlibrary.mihanblog.com/

سلام . وبلاگ اداره کتابخانه های عمومی بندرگز راه اندازی شد.
http://bandargazlibrary.mihanblog.com/

فجر دوشنبه 11 خرداد 1394 ساعت 13:07


کتابخانه مجن دوشنبه 11 خرداد 1394 ساعت 14:33 http://sheakhmofid.blogsky.com

...........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد