جاده

جاده و عشق مهیاست بیا تا برویم ...

جاده

جاده و عشق مهیاست بیا تا برویم ...

عشق، عشق ، عشق


----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اسمش است که اسمش را گذارده اند کتاب، ور نه لهوفی است از جنس عشق به توان بی نهایت... عشق نامه ای به تمام معنا...
کافی است وصف حالتان این گونه بوده باشد که: من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم ... ، آن گاه نمی توانید دیگر از اول صفحه دومِ " پدر ، عشق و پسر" کلماتش را مشاهده کنید بس که پرده اشک، حجاب می شود بین چشمتان و کتاب پیش روی تان...
من مانده ام که این چه سری است و چه سحری است که خدا نهاده است در کلام سیدمهدی شجاعی...! که اگر "همای رحمتِ" شهریار، تذکره عبورش باشد از صراط، با این "عشق نامه" ها می شود صراط را با پروازی شیرین به سخره گرفت آن همه صعوبتش که از آن برایمان تعریف کرده اند. پروازی که بالهایش را عطا کرده است الوتر الموتور ...
همه چیز اینجا بکر است، مخصوصا زاویه نگاه نویسنده و روایتگری اش ( از زبان اسب حضرت علی اکبر )؛
 و خدا می داند که چه غوغایی بر پاست در فضای آتشینی که ترسیم می کند حال و هوای مرکب و راکبین طول عمرش را...
و هم اکنون که مدتهاست از خواندن کتاب فارغ شده ای و می خواهی چند سطر بنویسی از آن .... نمی شود انگار... همان فضای شورانگیزی که سیدمهدی شجاعی روایتش می کند غالب می شود که نگذارد.
جای دیگری هم گفته بودم این مطلب را که:
همین قدر بسنده می کنم که این کتاب، آری همین کتاب باعث شد که از خدا بخواهم که اگر پسر دیگری به من عطا کند نامش را علی اکبر بگذارم. چه می شود گفت اضافه تر وقتی قلم را یارای مقابله با این همه شور و احساس نیست... شرمنده سرورانیم...
و هم اکنون که علی اکبری دارم بس شیرین، کأنه این ثمره "عشق نامه"ی سید مهدی شجاعی است که هر روز جلوی چشمانم رژه می رود. 

درنگ: این کتاب خود، سراسر درنگ است. بخشهایی از این "عشق نامه":
عجیب بود رابطه ی میان این پدر و پسر. من گمان نمی کنم در تمام عالم، میان یک پدر و پسر اینهمه تعلق، اینهمه عشق، اینهمه انس و اینهمه ارادت حاکم باشد. من همیشه مبهوت این رابطه ام.
گاهی احساس می کردم که رابطه حسین و علی اکبر فقط رابطه ی یک پدر و پسر نیست. رابطه ی باغبان با زیباترین گل آفرینش است. رابطه ی عاشق و معشوق است. رابطه ی دو انیس و همدل جدایی ناپذیر است.احساس می کردم رابطه ی علی اکبر با حسین فقط رابطه ی یک پسر با پدر نیست. رابطه ی ماموم و امام است. رابطه ی مُحبُّ و محبوب است و اگر کفر نبود، می گفتم رابطه ی عابد و معبود است. نه...چگونه می توانم با این زبان الکن به شرح رابطه ی میان دو اسم اعظم بپردازم؟

نظرات 5 + ارسال نظر

ای بابا!

زمانی یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 12:43 http://kmigan.blogsky.com/

با سلام
(( پدر پسر عشق)) کتابی به تمام معنا عشق بود.
خاطره ای که در بلاگفا نگاشته بودین خیلی بامزه بود. واقعی بود؟

فجر یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 19:06

سبکی و انسجام موجود در متن سبب سبکی روح خواننده

می گردد.

قلمتان مانا.

طلوع خورشید زندگیتان که با نام علی اکبر مزین کرده اید بر

وجودتان پر برکت باد.

سبکی کدام متن؟ کتاب یا وبلاگ؟

کتابخانه ن والقلم دوشنبه 11 خرداد 1394 ساعت 10:06 http://nvalghalam.blogsky.com/

"عشق نامه ای به تمام معنا"
"بس که پرده اشک، حجاب می شود بین چشمتان و کتاب پیش روی تان..."

برداشت شورانگیزی بود و جملات بالا خلاصه ای از دلنشینی کلامتان دروصف کتاب

کربلا: این واژه مقدس.شور حماسه روز تاسوعا وعاشورا اززمان آدم تا خاتم .الگویی برای تمام عصرها ونسلها...

قلمتان پایدار

مغز مداد دوشنبه 11 خرداد 1394 ساعت 21:27 http://khaneikenareabrha.blog.ir/

پدر ؛ عشق ؛ پسر

این چُنان عشقی آرزوســـت

با شکوه ؛ حیرت انگیز ؛ ماندگار


" چه شُد حاتَم سرای ِ مات ِ چشمات

که آهنگ ِ جدایی بر سر انداخت

میان ِ نیزه های طین و انجیر

پدر ؛ عشق ِ پسر را بر دل انداخت "


" نقطه چین "

غوغا بود سطر به سطر .....

ممنون از معرفی شما و دوستانتان در بلاگ ها .
واقعا" خسته نباشید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد